یه بچهگربه، سر راه مرده
بوی تعفّن سرتاسر شهر
مسجد تا کافه، همه جا گرفته
تولهسگی تنها، مرده سر راه
سرتاسر شهر بوی تعفّن
پایین تا بالا، گرفته همه جا
منزجر از ضجّههای زنهای زنجیر به دست
شده شهروند نمونه توی شهری تو قفس
آخه سخته خیلی درد بدون دون بودن
مادرش کجاست ببینه که روحش رو ربودهن
سمبل قداست و دین و ایمان و هر چه هست
یقه بسته از رو شمشیر واسهٔ بادهپرست
آره سخته خیلی درد بدون دون بودن
به چه جرئتی ولی نوک مرغها رو بریدهن
گربه بیگناه، توله بیپناه
تنهای تنها، مردن سر راه
جاده خاکیه، مونده رد پا
جاده خالیه، مونده رد ما