پخش ویدیو
«عطسه» از گروه خورشید سیاه
تو که در فراز دریا پرواز میکنی
ناوهای جنگی عطسه میکنند
«عطر گل سرخ به دماغشان خورده» [۲]
دلفینها میرقصند، موجها میرقصند
چیزی به چیزی اصابت نمیکند
اشیاء میرقصند…
مینها در هوای زندگی عطسه میکنند
«عطر گل سرخ به دماغشان خورده» [۲]
مجمع ماهیان ریزِ رنگی به عطر تو رنگ میدهند
تو که قهوۀ تازۀ داغ را – من که هیچ لبنزده – گذاشتی و رفتی
تا به یک پرواز همیشه با تأخیر در فراز دریا برسی
صبر آمده، خیر باشد، اما صبر من لبریز – هر چه ملالانگیز
بی تو حتا صلح هم با من در جنگ است
زود «برگرد گلم دلم تنگ است» [۲]
چیزی اینجا دارد در من منفجر میشود
وقتی نیستی حس نیستی در من منتشر میشود
بی تو حتا صلح هم با من در جنگ است
برگرد گلم دلم تنگ است