در اینجا میتوانید یادداشتم بر زیرنویسِ فیلمِ فیلمی کوتاه دربارهٔ کُشتن (کیشلوٚفسکی، ۱۹۸۸) را بخوانید.
سربخشها:
نسخههایِ گوناگونِ زیرنویس
این زیرنویس را هماهنگ با تدوینِ کیفیتِ بلوری و در چند نسخهٔ مختلف منتشر کردهام:
۱) نسخهٔ مناسبِ افرادِ شنوا
۲) 〃 مناسبِ ناشنوایان/کمشنوایان، همراه با اندکی از کسرههایِ اضافه (HI)
۳) 〃 مناسبِ ناشنوایان/کمشنوایان، همراه با همهٔ کسرههایِ اضافه (HI.E)
نسخهٔ دلخواهتان را میتوانید با نگاهی به آن پسوندی که در انتهایِ نامِ پروندهٔ زیرنویسها نوشتهام و یا توضیحِ مختصری که در اوّلین خطِّ هر کدام از زیرنویسها دادهام، بیابید.
نمایشِ بهترِ زیرنویس
در این زیرنویس از برچسبهایِ ‹برجستگی›[1]bold و ‹خمیدگی›[2]italic و ‹رنگِ قلم›[3]font color استفاده کردهام؛ بنا بر این بهتر است برایِ دوری از هر گونه ناسازگاری و مشکلاتِ احتمالی، زیرنویس و فیلم را با نرمافزارهایِ پخشکنندهای پیشرفته و بهروز، مثلاً پاتپلیر (Pot Player)، پردازش و پخش و تماشا کنید.
همچنین، بنا بر دو دلیلی که چون قدری تخصّصی مینمایند آنها را در بندِ بعدی خواهم گفت و میتوانید از آنها بگذرید، پیشنهاد میکنم که زیرنویس را با قلم/فوٚنتِ وزیر (Vazir) تماشا کنید. این قلم را میتوانید از اینجا بگیرید و سپس نصب کنید. برایِ تماشایِ زیرنویس با این قلم، در همان نرمافزارِ پاتپلیر که نام بردم، میتوانید به بخشِ تنظیماتِ شکل و شمایلِ زیرنویس (Preferences ⇠ Subtitle ⇠ Font Style) بروید و قلمِ زیرنویس را به وزیر تغییر بدهید.
حال، از آن دو دلیلم برایِ این پیشنهاد میگویم. در زیرنویسِ فیلمی کوتاه دربارهٔ کشتن، به مانندِ دیگر زیرنویسهایِ اخیرم، نویسههایِ نسبتاً بدیعی را به کار بردهام. از بینِ این نویسهها میشود به اینها اشاره کرد: ‹ۆ› (بخوانید ‹واو‑هفتک› یا ‹واو‑سَرهفتک› یا ‹واوِ هفتکدار›)، ‹‹› و ‹›› (بخوانید ‹نیمگیومهباز› و ‹نیمگیومهبسته›)، ‹ › و ‹ › که دو نویسهٔ فاصلهاند با عرضهایی متمایز از فاصلهٔ معمول (میتوانید نویسهٔ نخست را ‹خُردفاصله› بخوانید و دوّمین نویسه را ‹فاصلک› یا ‹ریزفاصله›)[4]اینها بیشتر اسمهایی برایِ کاربردِ عاماند، امّا میتوانند هویتی تخصّصی هم بیابند. برایِ آشناییِ بیشتر با نویسههایی که برشمردم، میتوانید آنها را… ادامهٔ پانوشت.
گذشته از به کار بردنِ این نویسههایِ بدیع، در موقعیتهایی هم مجبور بودهام برخی نویسهها را در ترتیبی غیرِاستاندارد و غیرِمنطقی بچینم تا به نتیجهٔ دیداریِ مناسبی برسم. به همین منظور، هر گاه خواستهام زیرِ حرفِ تشدیدداری که در میانه یا انتهایِ واژه جای دارد حرکتِ کسره بگذارم، به اجبار نویسهها را در ترتیبی غیرِمنطقی چیدهام (یعنی، مثلاً، هر گاه خواستهام زیرِ حرفِ ‹ل› در ‹گِلّر›[5]Geller یا حرفِ ‹ط› در ‹خطّ› کسره بگذارم، به اجبار نویسهها را در ترتیبی غیرِمنطقی چیدهام). در این موقعیتها، نویسهٔ کسره میباید وقتی منطقاً پس از تشدید میآید، بصراً در زیرِ آن حرفِ تشدیددار قرار بگیرد (در متنهایِ فارسی دستِ کم باید اینطور باشد)، امّا بسته به قلم و نرمافزار و دستگاهِ پردازشگرِ زیرنویس، رفتارهایِ متفاوتی در این موقعیتها سر میزند و نتیجههایِ ناهمسانی به دست میآید. برایِ برطرفسازیِ هر چه فراگیرترِ این مشکل، در موقعیتِ کسرهگذاریِ حرفِ تشدیددارِ جایگرفته در میانهٔ واژه، ترتیبِ غیرِاستانداردِ ‹حرف›+‹تشدید›+‹متّصلسازِ بیپهنا›[6]zero-width joiner+‹کسره› را به کار گرفتهام، و در موقعیتِ کسرهگذاریِ حرفِ تشدیددارِ جایگرفته در انتهایِ واژه، از ترتیبِ غیرِاستانداردِ ‹حرف›+‹تشدید›+‹منفصلسازِ بیپهنا›[7]zero-with non-joiner. ترجیح دادهام ‹نیمفاصله› نگویم.+‹کسره› استفاده کردهام. در زیرنویسسازی و موقعیتهایی که گفتم، این چینشها باعث میشود نتیجهٔ دیداری در محیطهایِ نسبتاً بیشتری مطابق با شیوهٔ پذیرفتهٔ حرکتگذاری در نگارشِ فارسی باشد.
پس بنا بر دو دلیلی که شرح دادم، یعنی به کار بردنِ نویسههایِ بدیع در متنِ زیرنویس و ترتیبدهیِ بعضاً غیرِمنطقیِ نویسهها برایِ دستیابی به نتیجهٔ دیداریِ مناسب، آن پیشنهادم مبنی بر استفاده از قلمِ وزیر را مطرح کردم.
دربارهٔ ترجمه و ساختِ زیرنویس
کارِ ترجمه و آمادهسازیِ این زیرنویسِ رایگانانتشار و آزاددستیاب را در ۱۵ ماه قبل، یعنی ژوئیهٔ ۲۰۲۰، آغاز کردم، و در این فاصله چندین بار وقفههایِ درازمدّت پیش آمد. روندی که طی شد را میشود اینگونه مرور کرد:
پس از تماشایِ فیلمی کوتاه… و همچنین تماشایِ قسمتِ پنجمِ مجموعهٔ ده فرمان، با عنوانِ «قتل مکن» (کیشلوٚفسکی، ۱۹۸۸)، در طولِ نزدیک به یک هفته تقریباً ۶۰٪ از کارِ ترجمهٔ اوّلیه و زیرنویسسازی را پیش بردم. آنگاه بعد از وقفهای دوماهه ویراستِ مقدّماتیِ زیرنویس شکل گرفت. کارِ ویرایشِ زبانی و نگارشی و مقابلهٔ ترجمهٔ مقدّماتی را حدوداً چهار ماه بعد انجام دادم؛ امّا سپس، پس از پایانِ این کارها دست نگه داشتم و نتیجه را در پوشهای و کناری گذاشتم تا آن را در زمانِ بهتری، مثلاً در اکتبرِ ۲۰۲۱ و همراهِ موجِ عظیمِ همدلانم، منتشر کنم. با این حال، در میانهٔ سپتامبرِ ۲۰۲۱، هنگامی که برایِ بررسیِ نتیجهٔ کارم سراغِ زیرنویس رفتم، آن را مناسبِ انتشار ندیدم: در ترجمه کاستیهایی بود؛ ساختارِ زیرنویس ضعفهایی داشت؛ نسخهای برایِ نا/کمشنوایان نساخته بودم؛ و انتشارِ زیرنویس بدونِ هیچ پسخواندنیای کافی به نظر نمیآمد. بنا بر اینها تصمیم گرفتم: زیرنویسِ انتشارنیافتهام را دوباره ویرایش و تا حدّی بازترجمه کنم؛ ساختارش را به آخرین استانداردهایی که در این مدّت آموخته بودم برسانم؛ و نیز پسخواندنیهایی را ــ که در ادامهٔ این یادداشت بیشتر دربارهشان میگویم ــ پیوستِ زیرنویس کنم.
اکنون، پس از بیانِ این گزارشِ کوتاه از روندِ کلّیِ آمادهسازیِ زیرنویس، جا دارد مورد به مورد از چند نکتهٔ جزئیتر در ساختِ زیرنویس و ترجمهٔ فیلم بنویسم:
- در ترجمهٔ این فیلم، چندین زیرنویسِ انگلیسی را پایهٔ کارم قرار دادهام. پایهٔ نخستین و اصلیِ ترجمهام زیرنویسِ انگلیسیای است که همراهِ نسخهٔ کرایتِرییوٚنِ[8]Criterion. مطابقِ تلفّظِ رواجیافته در ایران: ‹کِرایتِرییوٚن›. برگرداندهنامِ این شرکتِ پخش و ترمیمِ فیلم را میتوان ‹معیار› فرضید. فیلمی کوتاه… منتشر شده است. در ردههایِ بعدی، ترجمهام را بر زیرنویسهایِ انگلیسیِ دیگری بنا نهادهام. همهٔ زیرنویسهایِ مبنایِ ترجمهام را میشود به ترتیبِ پایین فهرست کرد:
۱) زیرنویسِ کرایترییوٚن، ترجمهشده برایِ فیلمی کوتاه…
۲) زیرنویسِ کرایترییوٚن، ترجمهشده برایِ قسمتِ پنجمِ مجموعهٔ ده فرمان
۳) دو زیرنویسِ هوادارساختهٔ تقریباً همسان، ترجمهشده برایِ فیلمی کوتاه…[9]هر دویِ این زیرنویسهایِ هوادارساخته ترجمهٔ مناسبی ندارند و یکیشان نسخهٔ کمی ویراستهٔ دیگری است؛ امّا چون ترجمهٔ این دو زیرنویس از زیرنویسهایِ کرایترییوٚن… ادامهٔ پانوشت
۴) زیرنویسِ [احتمالاً متعلّق به] شبکهٔ تلویزیونیِ لهستان، ترجمهشده برایِ قسمتِ پنجمِ مجموعهٔ ده فرمان[10]ترجمهٔ بسیار ضعیفی دارد. این نظرِ نگارنده تنها بر اساسِ استنباطی است که از خواندنِ متنِ انگلیسیِ این زیرنویس به دست آورده است.
زیرنویسهایی که در اینجا نام بردم را در ادامهٔ یادداشت، در بخشِ پیوستهایِ زیرنویس، در دسترسِ علاقهمندان گذاشتهام. - لحظهٔ پدیداری و ناپدیداریِ همهٔ خطها را در تناسب با تعدادِ نویسههایِ درونِ آن خطوط و یا برشهایِ فیلم و یا درازایِ صوتِ گفتهها تنظیم کردهام.
- نوشتههایِ محیطیای که در فیلم میبینیم را فقط در صورتی در زیرنویس آوردهام که درکِ بهتری از روایت به دست میدادهاند (مثلاً ۱:۱۶:۵۰[11]همهٔ زمانشمارههایِ گفتهشده در این یادداشت، بر اساسِ نسخهٔ بلوریِ کرایترییوٚن و انتشارههایِ بلوریقاپِ (Blu-ray rips) برگرفته از آن است.) و یا منجر به شناختِ بهترِ شخصیتها میشدهاند (مثلاً ۱۰:۲۰) و یا نشاندهندهٔ تأکید و اشارهای ضمنی و استعاری از سویِ فیلمساز بودهاند (مثلاً ۱:۰۵:۲۹) و یا که تصویری از فضایِ امنیتیشدهٔ ورشوٚ در سایهٔ حکومتِ سپاهینگشتهٔ (militarised) لهستانِ [اقتصادگسیختهٔ اعتصابزدهٔ] اواخرِ دههٔ ۱۹۸۰ ترسیم میکردهاند (مثلاً ۳۰:۳۵)؛ در غیرِ این صورتها، هر گاه که این نوشتههایِ محیطی تأثیری به سزا، در زمینههایی که گفتم، نداشتهاند، ازشان گذشتهام و آنها را در زیرنویس نیاوردهام.
- زبانِ اوّل و عمدهٔ به کار رفته در این فیلم زبانِ لهستانی است. به جز این زبان، دو زبانِ انگلیسی و [احتمالاً] روٚمانی[12]Romani. با نامِ زبانهایِ روٚمانیایی و روٚمَنی اشتباه گرفته نشود. نیز در اندک صحنههایی از فیلم به کار رفته است. آن بخشِ کوتاه از فیلم که به زبانِ انگلیسی است را اصطلاحاً شنیداری یا بدونِ متنی از پیش آماده ترانویسی و ترجمه کردهام. در این باره به تصاویرِ پایین بنگرید یا به خطهایی که از لحظهٔ ۲۶:۳۷ تا ۲۷:۰۲ پدیدار میشوند نگاه کنید.
صحنهٔ گفتوگو به انگلیسی
گذشته از بخشِ کوتاهی که به زبانِ انگلیسی است، یک جمله در زیرنویس به زبانِ روٚمانی نیز میشنویم. خودِ آن جمله را توانستم شنیداری ترانویسی کنم؛ امّا چون در برابرِ این یگانه جملهٔ به زبانِ روٚمانی، که شخصیتِ زنِ کولیِ فالگیر آن را میگوید، نتوانستم در هیچ کدام از منابعِ در دسترسم ترجمهای به انگلیسی یا به زبانی دیگر بیابم، از این رو، در لایِ کمانک و همراهِ ترانوشتهٔ آن گفته چنین توضیحی نوشتم:
- اِشتۆکه لوکه شِشکۆ گاژۆ.
([احتمالاً] به زبان روٚمانی. یعنی «(؟)». ظاهراً نوعی نفرین است) [13]جملهٔ «ظاهراً نوعی نفرین است» که چندین ماه قبل در این خطِّ زیرنویس نوشته بودهام، مبتنی بر استنباطم از چهرهٔ گویندهٔ جمله و نحوهٔ ادایِ گفتهاش بوده است.
این خط از زیرنویس تا چندین ماه همین گونه باقی مانْد؛ تا این که چند هفته پیش از اکنونی که دارم این زیرنویس را منتشر میکنم، از وجودِ فیلمنامهٔ مجموعهٔ ده فرمان با ترجمهای به زبانِ فارسی خبردار شدم و فیلمنامهٔ قسمتِ پنجم را به زبانِ فارسی خواندم. در فیلمنامهٔ ترجمهشده به فارسی، به ترجمهای برایِ گفتهٔ شخصیتِ کولی برخوردم که در همان صحنهٔ بیترجمه در فیلم اتّفاق میافتاد. عرفان ثابتی، مترجمِ فیلمنامه، این تکّه از فیلمنامه را این طور برگردانده است:
[کولی به یاچِک نزدیکتر میشود و به آرامی صحبت میکند.]
کولی: امیدوارم توی آتیش جهنم بسوزی.
این جمله ــ و تنها همین جمله ــ از ترجمهٔ فیلمنامه را، البته بدونِ لفظِ ‹امیدوارم› که زبانِ یک شخصیتِ زنِ فالگیر و کفبینِ خیابانگرد را به هم میریزد، مستقیماً واردِ ترجمه و زیرنویس کردم. خطّی که دربارهٔ آن بحث شد، هماکنون این چنین است:
اِشتۆکه لوکه شِشکۆ گاژۆ.
([احتمالاً] به زبان روٚمانی. «توی آتیش جهنّم بسوزی.»)
- در زیرنویس، چند صحنه و گفتهٔ کمنقش را بدونِ آن که ازشان متنی نوشتاری ــ چه در همان زبانِ لهستانی و چه برگردانده به انگلیسی یا زبانهایِ دیگر ــ در دست داشته باشم، ترجمه کردهام. این صحنهها و گفتهها را صرفاً با اتّکا بر تحلیلِ کارکردشان در کلّیتِ فیلم و پیشینمتن و تأثیرِ احتمالیشان بر بینندهٔ/خوانندهٔ آن متن، و سپس تعیینِ آن کارکردی که میباید متقابلاً در پسینمتن برایِ دیگر بینندهٔ/خوانندهٔ متن مییافتند، به فارسی برگرداندهام. این صحنهها و گفتهها در همهٔ منابعِ مبنایِ کارم یا بیترجمه بودهاند یا ترجمهای ناقص داشتهاند. مثلاً نگاه کنید به لحظههایِ ۲۱:۴۰ تا ۲۲:۱۳ (تعدادی از شعارهایِ هواداران)، ۴۶:۱۶ (واپسین گفتهٔ تاکسیران)، و همچنین نگاهی بیندازید به لحظههایِ ۱:۲۰:۰۳ تا ۱:۲۰:۰۶، ۱:۲۰:۵۴ تا ۱:۲۱:۰۲، و ۱:۲۱:۰۶ تا ۱:۲۱:۰۸.
- بخشِ عمدهای از تیتراژِ انتهاییِ فیلم، که در آن نامِ دستاندرکارانِ ساختِ اثر ذکر شده است، را به زبانِ فارسی برگرداندهام. در این فصل از زیرنویس میتوانید ریزمشخّصاتِ فیلم را بیابید؛ مثلاً نامِ موسیقیای را که از لحظهٔ ۴۷:۵۸ تا ۴۸:۲۵ در فیلم میشنویم. مترجم امیدوار است که تاریخنگارانِ سینما و منتقدانِ سینمایی و سینمایینویسان و سینمادوستان، هر گاه که میخواهند اطّلاعاتِ فیلمِ فیلمی کوتاه… را بازبگویند، از این فصل از تلاشِ او بهره ببرند و پیروِ رویهای واحد که مستندتر مینماید باشند.
- همان طور که پیشتر در گزارشِ کوتاهم از روندِ آمادهسازیِ زیرنویس گفتم، در میانهٔ سپتامبرِ ۲۰۲۱، وقتی سراغِ زیرنویسِ نشرندادهام رفتم، آن را به چند دلیل مناسبِ انتشار ندیدم. یکی از این دلایلم جایِ خالیِ نسخهای برایِ نا/کمشنوایان بود. بنا بر این، پس از پایانِ کارِ ویرایشِ دوباره و بازترجمهٔ زیرنویسِ بیشرح و بیتوصیف برایِ افرادِ شنوا، رفتهرفته زیرنویسی را نیز برایِ نا/کمشنوایان ساختم و برایِ ایشان مناسبسازی کردم. در ساختِ این زیرنویس، همانندِ زیرنویسِ مناسبِ نا/کمشنوایان که برایِ فیلمِ سرزمینِ کوچگردها (ژائوٚ، ۲۰۲۰) پدید آوردم، کارِ شرحنویسی را فقط با تماشایِ فیلم و شنیدنِ صوتِ فیلم انجام دادهام و هیچ یک از شرحها و توصیفها را مبتنی بر زیرنویسی دیگر و با نگاه به آن زیرنویس ننوشتهام و نساختهام. ضمناً، بهزعمِ خودم، کارم در زیرنویسِ نا/کمشنوایانِ فیلمی کوتاه… نسبت به زیرنویسِ نا/کمشنوایانِ سرزمین… اصولیتر بوده است، زیرا بیشتر از پیش پیروِ شیوهنامههایِ معمولِ زیرنویسگذاری برایِ نا/کمشنوایان بودهام. به همین خاطر: موسیقیهایِ فیلم را به روشی متفاوت از روشِ کارم در زیرنویسِ سرزمین… توصیف کردهام و تغییرِ رویهای در این زمینه دادهام (مثلاً سازبندیِ موسیقیها و رفتوآمدِ سازها را بیان نکردهام)؛ شمارِ شرحها و توصیفها را محدودتر کردهام و گزیدهتر به شرح و توصیفِ صحنهها و صوتها پرداختهام؛ دقیقاً همزمانِ کنشی پرتنش یا گفتوگویِ شخصیتها به آغازِ موسیقی اشاره نکردهام؛ و کارهایی این چنینی.
- در زیرنویسِ نا/کمشنوایان، در یکی از خطها راهکارِ حذف را به کار بستهام: در لحظهٔ ۲۷:۲۲ تا ۲۷:۳۴، گفتههایِ رادیوییِ مردِ اخبارگو و کارشناسِ آب و هوا را، چون برهمزنندهٔ توجّه بودهاند و کمترین اهمّیتی در پیشرویِ روایت داشتهاند، از زیرنویس انداختهام.
تفاوتِ توصیفِ موسیقیها
دربارهٔ رسمالخط/زباننگاره در این زیرنویس
در این زیرنویس آوایِ /o/ را ــ چه کشیده، چه کوتاه ــ در همهٔ اسامیِ خاصِّ غیرِفارسی و پارهای از وامواژههایِ اخیراً آمده به فارسی، با نویسهٔ ‹ۆ› بازنمایی کردهام؛[14]این محدودهٔ واژگانی، «اسامیِ خاصِّ غیرِفارسی و وامواژههایِ اخیراًآمده به فارسی»، غالباً واژههایِ لهستانی و انگلیسی و فرانسهای را در بر میگیرد، امّا… ادامهٔ پانوشت مثلاً در واژههایِ ‹وَرشوٚ›، ‹موٚکاتوف›، ‹هالینا دوٚبْروٚووٚلْسْکا›، ‹موٚتوٚر› و اندک کلمههایِ دیگر که در زیرنویس خواهید دید. علّتِ بازنماییِ آوایِ /o/ با نویسهٔ ‹ۆ› در آن واژههایی که محدودهشان را تقریباً مشخّص کردم، کاهشِ بارِ سنگینی است که در طیِ زمان، از برایِ نبودِ حرفی/واتی مسلّم برایِ بازنماییِ مصوّتهایِ/واکههایِ کوتاه، که آوایِ /o/ نیز شاملشان است، بر دوشِ حرفِ ‹و› ــ نمایندهٔ آواهایِ /v|w/، /u/، /o/، بدونِ احتسابِ واکهٔ ترکیبیِ /ow/ ــ گذاشتهایم (مثال: ‹اوستا›، ‹اوستا›، ‹خود›، و نیز حتّا واژههایی مانندِ ‹خواب› و ‹خویش› و… که در زبانِ فارسیِ کنونی حرفِ ‹و› در آنها ناملفوظ است). این که ما فارسیزبانانِ شنوا تمایل داریم طبقِ اصلِ کمکوشی و بنا بر ماهیت و پیشینهٔ خطّمان، هنگامِ نوشتار زیر و زبرِ حروف حرکت و اِعرابی ننویسیم نیز در این میان مؤثّر است.
همچنین ترجیح دادهام در برخورد با این واژهها که محدودهشان را تقریباً مشخّص کردم، در حالتی که واجِ /i/ پیش از /y/ آمده باشد، به جایِ تنها یک حرفِ ‹ی› از دو حرفِ ‹ی› استفاده کنم. این ترجیح بر خلافِ آنچه است که در شیوهٔ نگارشِ واژههایِ فارسی و وامواژههایِ اخیراً واردشده به آن معمول است (مانندِ آنچه در واژههایِ ‹پیاده› و ‹تصفیه› و…، و ‹فیلادلفیا› و ‹رادیو› و… میبینیم). یکی از این گونه واژهها در این زیرنویس ‹پییوٚتْر› است. هر چند شاید بهتر باشد که روزی حرفِ دیگری برایِ هر یک از این دو واج (/i/ و /y/) به کار ببریم و تمایزی بینشان ایجاد کنیم، امّا من هماکنون از انجامِ این کار به دلایلی میپرهیزم.
از علامتِ تشدید: ‹ـّ›، که نشاندهندهٔ تلفّظِ دوباره و مشدّدِ حرفی در واژه است، نیز در این زیرنویس بر خلافِ بیشترِ زیرنویسهایِ گذشتهام، تا حدّی که میشده است و دقّت داشتهام، استفاده کردهام. همچنین کوشیدهام تشدیدها را بنا بر آن تلفّظی از واژه که در فارسیِ ایران رواج دارد و از زبانِ شخصیتها طبیعی مینماید بر سرِ حروف بگذارم یا نگذارم، و پیروِ تشدیدگذاریِ واژهها طبقِ عادتها و قاعدههایِ زبانی دیگر جز فارسیِ ایران نباشم. مثلاً در این واژهها چنین کردهام: ‹اهمّیت› (بیتشدید بر ‹ی› در فارسی)، ‹طرّاح› (با-تشدید در فارسی)، ‹طی› (غالباً بیتشدید در فارسی)، ‹البته› (غالباً بیتشدید در فارسی) و…، در قیاس با زبانهایِ عربی و ترکی و اردو و پشتو و فارسیِ تاجیکستان و فارسیِ افغانستان و دیگر زبانها و گویشهایِ ــ از راههایِ گوناگونی چون همسایگیِ جغرافیایی و خویشاوندیِ زبانی و وامگیری و وامدهیِ واژگان ــ نزدیک به فارسیِ ایران.
علاوه بر اینها، ترجیح دادهام در این زیرنویس و اساساً هر متنی که در گونۀ محاورهایِ فارسیِ ایران است، هجایِ پایانیِ تکیهبرِ فعلهایِ گذشتۀ نقلی و نیز دیرشِ (≈ کششِ) اضافهٔ واکهٔ آن هجا را بیاستثنا و در همهٔ صیغهها، به نحوی در خودِ خط بروز بدهم. پیشتر، به پیروی از شیوهٔ متداولِ متأخّرِ رسمالخطّ و نگارشِ گونهٔ محاورهایِ فارسی، فقط و صرفاً در صیغههایِ اوّل شخصِ مفرد و سوّم شخصِ جمع چنین کاری میکردهام (مثلاً مینوشتهام: ‹کردهم›، ‹کردهن›/‹کردهند›)، امّا هماکنون در صیغههایِ دیگرِ فعلهایِ این زمانِ دستوری نیز تکیهبریِ هجایِ پایانی و دیرشِ اضافهٔ واکهٔ آن هجا را کامل نشان میدهم و در نتیجه، تقابلی را بینِ فعلهایی که در زمانِ گذشتهٔ نقلیاند و فعلهایی که در زمانِ گذشتۀ سادهاند، به خط در میکشم. بنا بر این، بخشِ پایانیِ فعلهایِ گذشتهٔ نقلی و در گونهٔ محاورهای را به صورتهایِ ‹…ﻪم|…هم›/‹…ﻪي|…هي›[15]کذا. استفاده از ‹ي› (یایِ عربی) عمدی است./‹*›[16]در این صیغه از گذشتهٔ نقلی نیازی نیست که با فعلِ متناظر و همصیغهٔ آن در زمانِ گذشتهٔ ساده تقابلی را ایجاد کنیم. ببینید:گذشتهٔ ساده: «اون ‹رفت›.»گذشتهٔ نقلی: «اون… ادامهٔ پانوشت/‹…ﻪيم|…هيم›/‹…ﻪيد|…هيد›|‹…ﻪين|…هين›/‹…ﻪند|…هند›|‹…ﻪن|…هن› نگاشتهام[17]این صورتها و این بخش از نوشته را در توضیحی که در ابتدایِ خودِ زیرنویسها نوشتهام، به دلیلِ کمبود و فشردگیِ فضا، بسیار خلاصهتر و قدری کمدقّت آوردهام.… ادامهٔ پانوشت. در گونهٔ محاورهایِ فارسی، فعلهایِ همصیغهای که در این دو زماناند، کمی متمایز از هم تلفّظ میشوند، امّا چون این تفاوتِ تلفّظ از نوعِ زبرزنجیری است، معمولاً در نوشتهها به خطّ و نگارش در نمیآید و خواندنِ درست و بیابهامِ چنین نوشتههایی بیش از حد به دانستههایِ فراخطّی وابسته است. چشمپوشی از نمایشِ این تفاوت زمانِ دستوریِ فعلها را نادقیق و گمراهنده میکند و، به تَبَع، درکِ خواننده از جملهها را و دریافتشان از فعلهایِ به کار رفته در آن جملهها را مخدوش میسازد. برایِ ادراکِ بهترِ این تفاوت، به دو جملهٔ پایین نگاه کنید:
- [همین الان] بهش ‹گفتم› (’goftam).
- [چند روزه که] بهش ‹گفتهم› (gof’taːm).[18]در آوانگاریِ فعلها، هجایِ تکیهبر با سَرخطّکی یا آپاستِروٚفی قبل از آن هجایِ تکیهبر مشخّص شده است و دیرشِ اضافهٔ واکهٔ هجایِ تکیهبر با دومثلّثکِ… ادامهٔ پانوشت
همهٔ آنچه را که در این بخش از یادداشت نوشتم، در برخورد با فعلهایِ گذشتۀ نقلیِ استمراری نیز رعایت کردهام تا توانسته باشم تقابلی را بینِ فعلهایی که در چنین زمانیاند با فعلهایی که در زمانِ گذشتهٔ استمراریاند، ایجاد کنم. البته تعدادِ رخدادِ چنین حالتی در این زیرنویس تنها یک بار بوده است (نگاه کنید به خطِّ ۴۳۰ (یا ۵۶۶ در نسخهٔ نا/کمشنوایان)، پدیدارشونده در لحظهٔ ۱:۱۱:۴۰)[19]لازم است به نکتهای فرعی اشاره کنم: در این خط از زیرنویس که در لحظهٔ ۱:۱۱:۴۰ پدیدار میشود، فعلِ ‹فکر میزدهم› را به کار بردهام. همکردِ ‹زدن› با فعلیارِ… ادامهٔ پانوشت.
امید طبیبزاده، زبانشناس، در صفحهٔ ۴۳ از کتابِ مختصرِ فارسیِ شکسته: دستورِ خطّ و فرهنگِ املایی (۱۳۹۸، [انتشاراتِ] کتابِ بهار)، همین قاعدهٔ نوشتاری را ــ دربارهٔ نگارشِ فعلهایِ شکسته ــ به شکلی مدوّنتر و علمیتر بیان کرده است. رویِ هم رفته، تنها تفاوت در قاعدهای که من متأثّر از او در اینجا شرح دادم، به کار بستنِ ‹ي› (یایِ عربی) در صیغهٔ دوّمشخصِ مفرد است. علّتِ کاربردِ ‹ي› پرهیزاندنِ خواننده از خوانشِ /e-ye…/ است و تبعاً تصریحِ خوانشِ /i…/. در آن دسته از شیوههایِ نوشتار که نشانهٔ اضافهٔ آمده پس از آوایِ /e/ را به صورتهایِ ‹ﮥ/هٔ› نشان میدهند و نه به صورتهایِ ‹ﻪی/هی›، عملاً به این تصریحِ خوانش نیازی نیست، امّا خوانندگانِ فارسیزبان به خوانشِ /e-ye/ از صورتهایِ ‹ﻪی/هی› خو گرفتهاند و روا نمینماید که توقّع داشت این خوانندگان صورتهایِ ‹…ﻪی/…هی› را /i…/ بخوانند.
پیوستهایِ زیرنویس
در این بخش از یادداشت، پروندههایی را که در چند پوشه پیوستِ زیرنویس کردهام، کوتاه مرور میکنم. پوشهها و پروندههایِ موردِ بحث را میتوانید در انتهایِ یادداشت بگیرید.
زیرنویسهایِ انگلیسی
در پوشهٔ «زیرنویسهایِ انگلیسی»، همان طور که از نامش پیداست، زیرنویسهایِ انگلیسیای را قرار دادهام که مبنایِ کارم بودهاند. پیشتر، در میانِ نکتههایِ جزئیتری که دربارهٔ ساختِ زیرنویس و ترجمهٔ فیلم گفتم، زیرنویسهایِ انگلیسیِ موجود در این پوشه را برایتان فهرست کردم؛ پس در اینجا دوباره از آنها نام نمیبرم.
فیلمنامه
در پوشهٔ «فیلمنامه» یک پیوندِ وب و یک پرونده در قالبِ پیدیاف با این نامها هست:
۱) ده فرمان (نوشتهٔ کشیشتوٚف کیشلوٚفسکی و کشیشتوٚف پیشویچ، ترجمهٔ عرفان ثابتی)؛ پیوندی است به ترجمهٔ فارسیِ کلِّ فیلمنامههایِ مجموعهٔ ده فرمان. فیلمنامهها را عرفان ثابتی به فارسی برگردانده و نشرِ ماهریز آن را منتشر کرده است. پخشِ همگانیِ فیلمنامهٔ مجموعهٔ ده فرمان در اینترنت، از سویِ باشگاهِ ادبیات و با آگاهی و رضایتِ مترجمِ فیلمنامه انجام شده است[20]به این فرستهٔ تلگرامی در کانالِ باشگاهِ ادبیات نگاه کنید..
۲) فرمان پنجم: قتل مکن (نوشتهٔ کشیشتوٚف کیشلوٚفسکی و کشیشتوٚف پیشویچ، ترجمهٔ عرفان ثابتی)؛ بریدهای است از فیلمنامهٔ مجموعهٔ ده فرمان، که فقط قسمتِ پنجمِ مجموعه، با عنوانِ «قتل مکن» (صفحههایِ ۱۴۱ تا ۱۷۸)، را در بر دارد.
پسخواندنیهایِ ‹متن›/‹فیلم›وابسته
در پوشهٔ «پسخواندنیهایِ ‹متن›/‹فیلم›وابسته» مقالهای از کارل مارکس را برایِ خواندن آوردهام که علّتِ بازنشردهیاش به خودِ فیلم یا متنِ اثر و اشارهای که در فیلم به آن مقاله شده است بازمیگردد. این مقاله را ــ اگر سابقاً نخواندهاید، ــ بهتر است پس از تماشایِ فیلم بخوانید. در این پوشه دو پرونده در قالبِ پیدیاف با نامهایِ پایین هست:
۱) کارل مارکس – مجازات اعدام (ترجمۀ محسن حکیمی)؛ ترجمهٔ فارسیِ مقالهٔ مارکس است. این مقالهٔ مارکس نخستین بار در فوریهٔ سالِ ۱۸۵۳ در روزنامۀ نییویۆرک دِیلی تریبْیون[21]New York Daily Tribune (چاپِ ۱۷–۱۸) انتشار یافته است. ترجمهٔ مقاله به زبانِ فارسی را محسن حکیمی انجام داده، و ترجمهٔ او را میتوان در بایگانیِ وبگاهِ آزادیِ بیان یافت. متنِ این ترجمه را یک بار ویرایشِ صوری و فنّی کردم، سپس به قالبِ پیدیاف در آوردم.
۲) Karl Marx – Capital Punishment (Translated by Tom Bottomore)؛ ترجمهٔ انگلیسیِ همان مقالهٔ مارکس، توسّطِ تامِس باتِموٚر، است. ترجمهٔ باتِموٚر در کتابِ گزیدهٔ نوشتههایِ کارل مارکس در حوزههایِ جامعهشناسی و فلسفهٔ اجتماعی[22]Karl Marx: Selected Writings in Sociology and Social Philosophy (۱۹۵۶، صفحههایِ ۲۲۸ تا ۲۳۰) منتشر شده است و مبنایِ ترجمهٔ محسن حکیمی به فارسی بوده است.
پسخواندنیهایِ ‹متن›/‹فیلم›ناوابسته
در پوشهٔ «پسخواندنیهایِ ‹متن›/‹فیلم›ناوابسته» مقالههایی را برایِ خواندن آوردهام که مستقیماً از خودِ فیلم یا متنِ اثر برنمیآیند و به آنها هیچ اشارهای در فیلم نمیشود، امّا همهشان به نحوی با مضمونِ فیلم و جهانِ پیرامونِ ‹ما› ارتباط دارند؛ فقط از این بابت شاید برایتان خواندنی باشند. در این پوشه پروندههایی با نامهایِ پایین خواهید یافت:
۱) رابرت م. بوم – مارکس، مجازات اعدام و حقّ حیات (ترجمهٔ هامون نیشابوری)؛ ترجمهٔ فارسیِ مقالهای نوشتهٔ رابرت م. بوم است. خودِ مقاله در نشریهٔ انگلیسیزبانِ جرمشناسیِ انتقادی[23]Critical Crimonology (دورهٔ ۱۶، شمارهٔ ۴، صفحههایِ ۲۸۵ تا ۲۹۱) منتشر شده است. ترجمهٔ مقاله به زبانِ فارسی را هامون نیشابوری انجام داده و ترجمهٔ او را میتوان در دفترهایِ آسو ۱۳: دربارهٔ اعدام (صفحههایِ ۱۷۱ تا ۱۸۴) یافت. متنِ این ترجمه را یک بار ویرایشِ صوری و فنّی کردم، سپس به قالبِ پیدیاف در آوردم.
۲) Robert M. Bohm – Karl Marx and the Death Penalty؛ متنِ انگلیسیِ همان مقالهٔ قبلی، نوشتهٔ رابرت م. بوم، است.
۳) چان س. سو – دموکراسی و لغو مجازات اعدام، ۲۰۱۰–۱۹۵۰ (ترجمهٔ عرفان ثابتی)؛ ترجمهٔ فارسیِ مقالهای نوشتهٔ چان. س. سو است. خودِ مقاله در نشریهٔ انگلیسیزبانِ ژوٚرنالِ بینالمللیِ جامعهشناسیِ تطبیقی[24]International Journal of Comparative Sociology (دورهٔ ۵۶، شمارهٔ ۵، صفحههایِ ۳۱۴ تا ۳۳۷) منتشر شده است. ترجمهٔ مقاله به زبانِ فارسی را عرفان ثابتی انجام داده و ترجمهٔ او را میتوان در دفترهایِ آسو ۱۳: دربارهٔ اعدام (صفحههایِ ۹۱ تا ۱۰۸) یافت. متنِ این ترجمه را یک بار ویرایشِ صوری و فنّی کردم، و اندک بخشهایی از نوشتههایِ خلاصهسازیشده و حذفشدهٔ مقاله را نیز بازترجمه کردم و به متن افزودم، سپس متنِ ویراسته را به قالبِ پیدیاف در آوردم.
۴) Chan S. Suh – The role of democracy in the abolition of the death penalty, 1950–2010؛ متنِ انگلیسیِ همان مقالهٔ قبلی، نوشتهٔ چان س. سو، است.
۵) بهنام داراییزاده – دلایل و چالشهای مخالفت با مجازات اعدام در ایران؛ این مقالهٔ نوشتهٔ بهنام داراییزاده را میتوان در دفترهایِ آسو ۱۳: دربارهٔ اعدام (صفحههایِ ۲۱۱ تا ۲۱۸) یافت. متنِ مقاله را یک بار ویرایشِ صوری و فنّی کردم، سپس آن را به قالبِ پیدیاف در آوردم.
۶) John J. Donohue, Justin Wolfers – Estimating the Impact of the Death Penalty on Murder؛ مقالهای به زبانِ انگلیسی نوشتهٔ جان ج. دانِهییو و جاستین ووٚلفِرز است که در نشریهٔ بررسی حقوق و اقتصاد آمریکا[25]American Law and Economics Review (دورهٔ ۱۱، شمارهٔ ۲، صفحههایِ ۲۴۹ تا ۳۰۹) منتشر شده است. در مقالهٔ «دلایل و چالشهایِ مخالفت با مجازاتِ اعدام در ایران»، نوشتهٔ داراییزاده، به این مقالهٔ دانِهییو و ووٚلفِرز اشارهای گذرا میشود.
رجوعگاههایِ مترجم
در پوشهٔ «رجوعگاههایِ مترجم»، به شکلی کلّی، بخشی از مادّههایِ عمدهای را در دسترس گذاشتهام که قبل از کارِ ترجمه یا در خلالِ کار، و برایِ رفعِ نیازهایِ ترجمهگرانهام، به آنها رجوع کردهام. چندین پیوندِ وب و شماری پروندهٔ پیدیاف و یک تصویر را میتوانید با نامهایِ پایین در این پوشه بیابید (پیوندها را بازآوردهام):
۱) ”A Concise Polish Grammar” by Ron F. Feldstein؛ پروندهٔ پیدیافِ کتابِ دستورِ مختصرِ زبانِ لهستانی است، نوشتهٔ رانِلد ف. فِلدستین[26]فلدستین هماکنون از استادانِ افتخاریبازنشستهٔ هیئتِ علمیِ گروهِ فرهنگها و زبانهایِ اسلاوی و شرقِ اروپا در دانشگاهِ ایندییانا در شهرِ بلومینگتوٚن (Bloomington) است… ادامهٔ پانوشت (۲۰۰۱). کتاب را مرکزِ منابعِ آموزشیِ زبانهایِ اسلاوی و شرقِ اروپایی[27]نامِ این مرکز ‹SEELRC› (سرواژهٔ عبارتِ ‹the Slavic and East European Language Resource Center›) است.، از زیرمجموعههایِ دانشگاهِ دوک[28]Duke University، در این وبگاه و به شکلی آزاد و رایگان برایِ استفادهٔ غیرِتجاری و ناسودبرِ اشخاص، منتشر کرده است[29]علاقهمندان میتوانند در وبگاهِ نامبرده به محتوایی مشابه برایِ دیگر زبانهایِ خانوادهٔ اسلاوی دسترسی پیدا کنند.. متنِ کتاب به زبانِ انگلیسی است و تقریباً ۱۰۰ صفحه را در بر میگیرد. بخشهایی از این کتاب را برایِ ترانویسیِ قاعدهمندِ نامها و واژههایِ لهستانی خواندم.
۲) Polish alphabet — wikipedia.org؛ پیوندی به مدخلِ انگلیسیِ «الفبایِ لهستانی» در دانشنامهٔ آزادِ ویکیپدیا است.
۳) A Foreigner’s Guide to the Polish Alphabet — culture.pl؛ پیوندی به مقالهای کوتاه به زبانِ انگلیسی با عنوانِ «راهنمایِ الفبایِ لهستانی برایِ خارجیها» در وبگاهِ لهستانیِ کالچِر است.
۴) Polish phonology — wikipedia.org؛ پیوندی به مدخلِ انگلیسیِ «واجشناسیِ زبانِ لهستانی» در دانشنامهٔ ویکیپدیا است.
۵) Słownik języka polskiego — pl.wiktionary.org؛ پیوندی به صفحهٔ «فرهنگِ لغاتِ زبانِ لهستانی» در واژهنامهٔ آزادِ ویکیواژه است.
۶) Polish pronunciation dictionary — forvo.com؛ پیوندی به صفحهٔ «فرهنگِ تلفّظهایِ زبانِ لهستانی» در وبگاهِ فوٚرووٚ است.
۷) YouTube Search: “word” polski — youtube.com؛ پیوندی به صفحهٔ جستوجو در وبگاهِ یوتیوب است. برایِ یافتنِ بهترِ تلفّظِ واژهها و نامها، در جستوجو از الگویِ ‹”word” polski› (“واژه” لهستانی) استفاده کردهام.
۸) History of Poland: Polish People’s Republic (1945‑1989) — wikipedia.org؛ پیوندی به مدخلِ انگلیسیِ «تاریخِ لهستان» و زیربخشِ «جمهوریِ خلقِ لهستان (۱۹۴۵–۱۹۸۹)» در دانشنامهٔ ویکیپدیا است.
۹) A Short Film About Killing (1988) Full Cast & Crew — imdb.com؛ پیوندی به صفحهٔ فهرستِ نامِ بازیگران و دستاندرکارانِ فیلمی کوتاه… در وبگاهِ آیاِمديبي (پایگاهدادهٔ اینترنتیِ فیلمها) است.
۱۰) قانون آیین دادرسی کیفری (مصوب ۱۳۷۸)؛ پیدیافِ «قانونِ آیینِ دادرسیِ دادگاههایِ عمومی و انقلاب (در امورِ کیفری)»، مصوّبشده در سالِ ۱۳۷۸، است. به بخشهایی از این متنِ قانونی در ایران نگاه انداختم تا ترجمهٔ دقیقتری برایِ برخی صحنهها نوشته باشم.
۱۱) قانون آیین دادرسی مدنی (مصوب ۱۳۷۹)؛ پیدیافِ «قانونِ آیینِ دادرسیِ دادگاههایِ عمومی و انقلاب (در امورِ مدنی)»، مصوّبشده در سالِ ۱۳۷۹، است. به بخشهایی از این متنِ قانونی و اجرایی در ایران نگاه انداختم تا ترجمهٔ دقیقتری برایِ برخی صحنهها نوشته باشم.
۱۲) آییننامهٔ اجرای احکام کیفری (مصوب ۱۳۷۰)؛ پیدیافِ «آییننامهٔ نحوهٔ اجرایِ احکام اعدام، رجم، صلب، قطع یا نقصِ عضو»، مصوّبشده در سالِ ۱۳۷۰، است. به بخشهایی از این متن نگاه انداختم تا ترجمهٔ دقیقتری برایِ برخی صحنهها نوشته باشم.
۱۳) آییننامهٔ اجرای احکام کیفری (۱۳۹۸)؛ پیدیافِ «آییننامهٔ نحوهٔ اجرایِ احكامِ حدود، سلبِ حیات، قطعِ عضو، قصاصِ نفس و عضو و جرح، دیات، شلّاق، تبعید، نفیِ بلد، اقامتِ اجباری و منع از اقامت در محل یا محلهایِ معیّن»، مصوّبشده در سالِ ۱۳۹۸، است. به بخشهایی از این متنِ قانونی و اجرایی در ایران نگاه انداختم تا ترجمهٔ دقیقتری برایِ برخی صحنهها نوشته باشم.
۱۴) نمونهٔ رأی دادگاه؛ تصویری از رأیِ یک دادگاه است که در فضایِ اینترنت دسترسیپذیر است؛ با این حال، نامِ اشخاص و جزئیاتِ نالازمِ درونِ تصویر را محو کردم. به بخشهایی از متنِ این رأی نگاه انداختم تا ترجمهٔ دقیقتری برایِ برخی صحنهها نوشته باشم.
موسیقیها
موسیقیهایی که در فیلم میشنویم را فقط در اینجا جداگانه و جزءبهجزء آوردهام و در پروندهٔ فشردهٔ زیرنویسها و پیوستها نگنجاندهام. چهار موسیقیِمتنِ اصلیِ فیلم، همگی، ساختهٔ اِزبیگنییِف پِرایْسنِر است. تکآهنگی نیز در میانِ موسیقیها هست که اطّلاعاتِ دقیقتر دربارهٔ آن را میتوانید در تیتراژِ پایانیِ فیلم ببینید و بخوانید. بهجز اینها، موسیقیِ برونداستانیای در فیلم هست که از لحظهٔ ۱:۱۱:۲۸ تا لحظهٔ ۱:۱۲:۵۰ شنیده میشود و نتوانستهام نام و نشانی از آن بیابم. اگر احیاناً کسی نامِ این موسیقی و سازندهٔ آن را یافت، میتواند من را باخبر کند.
سخنِ پایانی و قدردانی
از همهٔ شما خوانندگانِ این یادداشت و بینندگانِ زیرنویس خواستارم هر ایراد و مشکلی را که در ترجمه و ساختِ زیرنویس دیدید، بیتعارف از طریقِ بخشِ تماس در این وبگاه یا این گروهِ تلگرامی به دستم برسانید؛ حتّا اگر از نظرتان آن لغزشهایی که از سویِ من میبینید، بسیار بیاهمّیتاند. همهٔ این گونه موارد را هنگامِ انتشارِ ویرایش(های) ِ بعدیِ زیرنویس بررسی و رفع میکنم. پیشاپیش از همکاریِ شما در بهبودِ این زیرنویسِ همگانی متشکّرم.
جا دارد در پایانِ این یادداشت دستبوسِ آن دوستانی هم باشم که در راهِ ساختِ این زیرنویس دستی به من رساندند. تشکّر میکنم از حورا رضامندی که مقالههایِ ویرایششدهٔ «مجازاتِ اعدام» و «مارکس، مجازاتِ اعدام و حقِّ حیات» را خواند و از جایگاهِ خواننده دربارهٔ چندی از ابهامها در متنِ ویراستهٔ این دو مقاله نظر داد؛ از پویا خدیش و آرش آریانی، کسانی که در توییتر به یکی از پرسشهایم پاسخ دادند و مرا به آنچه میخواستم رهنما شدند، ممنونم؛ سپاسگزارِ مژده ا. هستم، که مقالهٔ «تکیهٔ فعل در زبانِ فارسی: بررسیِ مجدّد» (۱۳۷۴)، نوشتهٔ حسین سامعی، را به من معرّفی کرد و باعث شد بسیاری از ابهامها و نادانیهایم در این مبحث برطرف شود. همچنین تشکّر میکنم از حامیان و همراهانی که همواره یادآوری کردهاند تنها نیستم. بدونِ دستیاریِ همهٔ این دوستان، امرِ انتشارِ این زیرنویس ممکن نمیبود.
پانوشتها[+]
↑1 | bold |
---|---|
↑2 | italic |
↑3 | font color |
↑4 | اینها بیشتر اسمهایی برایِ کاربردِ عاماند، امّا میتوانند هویتی تخصّصی هم بیابند. برایِ آشناییِ بیشتر با نویسههایی که برشمردم، میتوانید آنها را با استفاده از این ابزارِ برخط در وبگاهِ سازمانِ یونیکُد (Unicode) بازشناسی و بررسی کنید. |
↑5 | Geller |
↑6 | zero-width joiner |
↑7 | zero-with non-joiner. ترجیح دادهام ‹نیمفاصله› نگویم. |
↑8 | Criterion. مطابقِ تلفّظِ رواجیافته در ایران: ‹کِرایتِرییوٚن›. برگرداندهنامِ این شرکتِ پخش و ترمیمِ فیلم را میتوان ‹معیار› فرضید. |
↑9 | هر دویِ این زیرنویسهایِ هوادارساخته ترجمهٔ مناسبی ندارند و یکیشان نسخهٔ کمی ویراستهٔ دیگری است؛ امّا چون ترجمهٔ این دو زیرنویس از زیرنویسهایِ کرایترییوٚن لفظبهلفظتر است، تا حدّی به کارِ مقابلهٔ ترجمه میآیند. این نظرِ نگارنده تنها بر اساسِ استنباطی است که از خواندنِ متنِ انگلیسیِ این دو زیرنویس پیدا کرده است. |
↑10 | ترجمهٔ بسیار ضعیفی دارد. این نظرِ نگارنده تنها بر اساسِ استنباطی است که از خواندنِ متنِ انگلیسیِ این زیرنویس به دست آورده است. |
↑11 | همهٔ زمانشمارههایِ گفتهشده در این یادداشت، بر اساسِ نسخهٔ بلوریِ کرایترییوٚن و انتشارههایِ بلوریقاپِ (Blu-ray rips) برگرفته از آن است. |
↑12 | Romani. با نامِ زبانهایِ روٚمانیایی و روٚمَنی اشتباه گرفته نشود. |
↑13 | جملهٔ «ظاهراً نوعی نفرین است» که چندین ماه قبل در این خطِّ زیرنویس نوشته بودهام، مبتنی بر استنباطم از چهرهٔ گویندهٔ جمله و نحوهٔ ادایِ گفتهاش بوده است. |
↑14 | این محدودهٔ واژگانی، «اسامیِ خاصِّ غیرِفارسی و وامواژههایِ اخیراًآمده به فارسی»، غالباً واژههایِ لهستانی و انگلیسی و فرانسهای را در بر میگیرد، امّا واژههایِ سابقهدارترِ وامگرفته از زبانهایِ از نظرِ جغرافیایی نزدیک به فارسی، همچون عربی و ترکی و روسی و هندی و…، را شامل نمیشود. البته همان طور که پیش از این با لفظِ ‹پارهای› نشان دادم، در برخورد با چند وامواژه ــ هم در این متن، هم در زیرنویس ــ، به دلیلِ جاافتادگی و پذیرفتگیِ نگارشِ کنونیِ آن چندین وامواژه، از قاعدهای که گفتم تخطّی کردهام؛ مانندِ واژههایی چون ‹رادیو›، ‹تلویزیون›، ‹پلیس›، ‹کمیسیون› و… . |
↑15 | کذا. استفاده از ‹ي› (یایِ عربی) عمدی است. |
↑16 | در این صیغه از گذشتهٔ نقلی نیازی نیست که با فعلِ متناظر و همصیغهٔ آن در زمانِ گذشتهٔ ساده تقابلی را ایجاد کنیم. ببینید: گذشتهٔ ساده: «اون ‹رفت›.» گذشتهٔ نقلی: «اون ‹رفته›.» |
↑17 | این صورتها و این بخش از نوشته را در توضیحی که در ابتدایِ خودِ زیرنویسها نوشتهام، به دلیلِ کمبود و فشردگیِ فضا، بسیار خلاصهتر و قدری کمدقّت آوردهام. علّتِ ذکرِ دوبارهٔ این قاعده در همان خطوطِ ابتداییِ زیرنویسها نیز بازانتشارِ زیرنویسهایم به شکلی ناشیانه و ناقص و دزدانه به دستِ افراد و وبگاهها و نهادها و شبکهها و مؤسّسههایِ گوناگون است. در این باره، کمی در انتهایِ این مجموعهفرستهٔ تلگرامی نوشتهام و به «سیاههٔ بیانتهایِ محتوارُباها و ناقضانِ حقّ و حقوقِ هوادارنویسسازها (fansubbers)» اشاره کردهام. |
↑18 | در آوانگاریِ فعلها، هجایِ تکیهبر با سَرخطّکی یا آپاستِروٚفی قبل از آن هجایِ تکیهبر مشخّص شده است و دیرشِ اضافهٔ واکهٔ هجایِ تکیهبر با دومثلّثکِ دونقطهمانند به نمایش در آمده است. |
↑19 | لازم است به نکتهای فرعی اشاره کنم: در این خط از زیرنویس که در لحظهٔ ۱:۱۱:۴۰ پدیدار میشود، فعلِ ‹فکر میزدهم› را به کار بردهام. همکردِ ‹زدن› با فعلیارِ ‹فکر› در فارسیِ معیار گویا بسیار کمکاربرد است (نگاه کنید به نتیجهٔ نظرسنجیای سردستی در صفحهٔ توییتریام). امّا با این حال، نگارنده از کاربردِ این فعلِ مرکّب در ترجمهاش منصرف نشده است، زیرا: ۱) شخصیتی که در فیلم این فعل را بر زبان میآورد، پایتختنشین و اهل و زادهٔ آن ناحیه نیست و بنا بر این لزومی ندارد که زبانش کاملاً عاری از هر عنصرِ نامعیاری باشد. ۲) نگارنده هیچ ابایی ندارد که بنا بر نیاز، در ترجمهها و نوشتههایش، از فعلهایِ مرکّبی که مختصِّ فارسیِ معیار نیست استفاده کند. از نظری، میشود این فعلِ مرکّبِ کمکاربرد را بیشتر به کار بست و نیز میشود با توجّه به تفاوتِ سبکی و نمودیای (aspectual) که ‹فکر زدن› با ‹فکر کردن› دارد، برایِ آن در فارسیِ معیار جایگاهی پرکاربردتر متصوّر شد. |
↑20 | به این فرستهٔ تلگرامی در کانالِ باشگاهِ ادبیات نگاه کنید. |
↑21 | New York Daily Tribune |
↑22 | Karl Marx: Selected Writings in Sociology and Social Philosophy |
↑23 | Critical Crimonology |
↑24 | International Journal of Comparative Sociology |
↑25 | American Law and Economics Review |
↑26 | فلدستین هماکنون از استادانِ افتخاریبازنشستهٔ هیئتِ علمیِ گروهِ فرهنگها و زبانهایِ اسلاوی و شرقِ اروپا در دانشگاهِ ایندییانا در شهرِ بلومینگتوٚن (Bloomington) است و در آنجا به پژوهش در زمینهٔ زبانهایِ اسلاوی میپردازد (اطّلاعاتِ بیشتر در اینجا). |
↑27 | نامِ این مرکز ‹SEELRC› (سرواژهٔ عبارتِ ‹the Slavic and East European Language Resource Center›) است. |
↑28 | Duke University |
↑29 | علاقهمندان میتوانند در وبگاهِ نامبرده به محتوایی مشابه برایِ دیگر زبانهایِ خانوادهٔ اسلاوی دسترسی پیدا کنند. |
در اینجا میتوانید یادداشتم بر زیرنویسِ فیلمِ «فیلمی کوتاه دربارهٔ کشتن» (۱۹۸۸) را بخوانید…