صداهِ غطار لا گوشم
نغمهایَه پر اَ غم.
صداهِ غطار لا گوشم
نغمهایَه پر اَ غم.
هر بار غطار رد میشَه
میخم اَ ایجا برم.
راهم بکشْدم تا ایسگاه.
دلم سر میکوت سینَه.
راه بکشْدم تا ایسگاه.
دل سر میکوت سینَه.
پی واگنی میگشتم
که وَرُمگردونَه خانَه.
شروۀ غربت، خداما،
بَدچیزیَه بَرِی بنیآدم.
شروۀ غربت، خداما،
بَدچیزیَه بَرِی آدم.
تا زارم یه وخت در نیایَه
میدرم دهن، میزنم خندَه.
ترجمۀ شعریست کوتاه به نام «Homesick Blues» که آن را لَنگْستوٚن هییوز از زبان سیاهپوستی ستمدیده و غمدار و غربتزی سراییده. مخاطبِ اصلی ترجمۀ من، فارسیزبانانِ ایران و عموماً مرکزنشین است. گویشی که برای ترجمهام انتخاب کردهام، ترکیبیست از چند گویش تا در نهایت به گوش عدۀ بیشتری از خوانندگانْ ناآشنا اما آشنا بیاید. پیش از من، محمود کیانوش و احمد شاملو نیز این شعر را ترجمه کردهاند. ترجمۀ کیانوش گویا از زبان فردی ‹ادیب و سادهگو›ست، و ترجمۀ شاملو نیز از زبان فردیست ‹تهرانی و تهرانزاده›. ترجمۀ من تلاشیست برای بهبود کار مترجمان پیشین. متن اصلی شعر را در اینجا و متن ترجمهها را نیز میتوانید در اینجا ببینید و بخوانید.